رشد شناختی شامل حافظه، زبان و آگاهی از خود است. این جنبه از رشد در جای خاصی از مغز قرار نگرفته بلکه حاصل روابط پیچیده بین بخشهای مختلف مغز است. این بخش از رشد، به دلیل تاثیر عمیقی که بر بزرگسالی کودک دارد، باید به دقت زیر نظر قرار گرفته و پرورش بیابد.

کودکان از تولد تا دوسالگی با استفاده از بازتاب‌ها، رفتارهای تصادفی و تقلید، سعی می‌کنند یاد بگیرند و فکر کنند. آنان در این دوره مهارت‌های حرکتی محدودی دارند. آنان به تدریج با افزایش سن شناخت بیشتری از خود و محیط اطراف خود به دست می آوررد.

نوزادان از همان روزهای اول زندگی از تجاربشان، بازنمایی‌هایی می‌سازند. روان‌شناسان به این بازنمایی ها طرحواره می‌گویند. طرحواره در تمام دستگاههای حسی اعم از بینایی ، شنوایی، بویایی و‌ لامسه وجود دارد. طرحواره به رشد شناخت کودک از محیط و دنیای اطراف کمک می کند. در هر مورد ، این حواس جنبه هایی از واقعه اصلی را حفظ میکنند. مثلاً شکل مادر ، کیفیت صدای مادر و یا بوی او. طرحواره ها به رشد شناختی کودک کمک می کند.

حافظه کودکان نیز به تدریج رشد می کند. کودکان در دو یا سه ماهگی کودکان اشیا را با چشم تعقیب میکنند تا زمانی که از جلوی چشمشان دور شود. پس از ناپدید شدن شی کودک تصور می کند که دیگر وجود ندارد. عدم توانایی کودک در جستجو کردن اشیای پنهان نشان این است که کودک تشخیص نمی دهد که اشیای پنهان در واقع وجود دارند. کودکان در سه ماهه آخر سال اول زندگی ، این توانایی را کسب می کنند که شی مخفی شده را جستجو کنند. به این توانایی پایدارشی گفته می شود. این مفهوم در نتیجه تبادل و رابطه اولیه کودک با اشیا بروز می کند.

برای مطالعه بیشتر ابعاد و مراحل رشد کودک، رشد جسمانی کودک و رشد عاطفی کودک را ببینید.