گاهی اوقات مهارت حل مساله را با تصمیم گیری مترادف فرض می کنند. آنچه مسلم است این دو مهارت مفاهیم بسیار نزدیکی داشته اند که سازمان بهداشت جهانی آن دو را در یک گروه مهارتی قرار داده است. با این حال در این مجموعه این دو مفهوم تا حدودی متفاوت در نظر گرفته شده اند. اگر مهارت تصمیم گیری بیشتر بر انتخاب راه حل مناسب متمرکز باشد، مهارت حل مساله بیشتر بر جستجوی مساله، شناسایی آن و خلق راه حلهای جدید تمرکز دارد. بر این اساس شاید بتوان گفت که حل مساله بر تصمیم گیری مقدم است و به نوعی تصمیم گیری را دل خود جای می دهد.
مهارت حل مسئله به عنوان برخورد فعالانه در جستجو و تشخیص مسالهها، مشکلات و فرصتها، استفاده از منطق و مهارت قضاوت در جمع آوری و تحلیل اطلاعات و جستجو و خلق راهکارها، مقایسهی راهکارهای مختلف و انتخاب بهترین شیوه برای مواجهه با یک مسئله تعریف میشود. به عبارت دیگر مساله هر چیزی است که توانمندی انسان را به چالش بکشد.
افراد در طول زندگی خود با مسایل مختلفی رو به رو شده می شوند که شدت و پیچیدگی آنها با هم متفاوت است. برخی از آنها مانند بستن گره کفش در کودکی به راحتی و با افزایش توانمندی شما حل می شوند ولی برخی از آنها نیاز به رویکردهای نظام مند حل مساله دارند.
اهمیت مساله و مهارت حل آن به جایگاه شغلی و اجتماعی افراد ارتباطی ندارد. هر فرد در هر جایگاهی نیاز دارد برای ارتقای زندگی خود این مهارت را بیاموزد. گاهی اوقات افراد به مسایل و مشکلات زندگی به عنوان مانع نگاه می کنند و همیشه منتظر لحظه ای هستند که تمام مسایل آنان حل شود تا بتوانند با آرامش به زندگی خود ادامه دهند. غافل از اینکه این چالشها به زندگی معنا می دهند و ادامه زندگی را برایمان ممکن می سازند. بدیهی است اگر در حا مساله توانمند باشیم دیگر از رویارویی با مسایل نگران و مضطرب نمی شویم. حل مساله میتواند در چند مرحله خلاصه شود.
برای اطلاعات بیشتر مراحل حل مساله را ببینید