اینکه چه کسی هستیم و چگونه با دنیا درگیر می شویم، برای عملکرد آینده کودکانمان، بسیار تعیین کننده است. این نکته حتی به مراتب مهمتر از دانشی است که درباره فرزندپروری و مراقبت از آنها داریم. در چارچوب آموزش مهارتهای زندگی و توانمندسازی کودکان، این پرسش آنقدر اهمیت ندارد که آیا فرزندان خود را درست تربیت می کنید؟ پرسش کلیدی و تعیین کننده است آیا آن بزرگسالی هستید که می خواهید کودکان تان آنگونه باشند؟ پس یادمان باشد نمی توانیم آنچه را که خود نداریم به کودکان بدهیم.
سوال بسیار مهم دیگری که مطرح می شود این است که برای کودکان، باغبان باشیم یا نجار؟ بهترین استعاره برای فهم رابطه متمایز والدین و مربیان با کودکان این است که مراقبت از کودکان و توانمندسازی آنها، شبیه رسیدگی به یک باغ است. والد بودن یا مربی بودن شبیه باغبان بودن است. این بسیار متفاوت است با کاری که یک نجار انجام می دهد.
در نجاری، اساساً کار ما این است که یک ماده را به شکل محصولی نهایی در آوریم که دقیقاً منطبق با طرحی خواهد بود که برای شروع در ذهن داشتیم. اما در مراقبت از کودکان و توانمند سازی آنها، هر کودک جدید کاملاً بی نظیر و منحصر به فرد است. او نتیجه ترکیب پیچیده جدیدی از ژنها ، تجارب و فرهنگ است.
وقتی ما باغبانی می کنیم، فضایی محافظت شده و حمایتی برای گیاهان خلق می کنیم تا بشکفند. بنابراین کار ما بعنوان والدین یا مربیان، ساختن نوع خاصی از کودکان نیست، بلکه کار ما فراهم آوردن فضایی محافظت شده از عشق، امنیت و پایداری است تا کودکان از انواع بسیار متفاوت بتوانند در آن بشکفند. کار ما این است که به ذهن کودکان اجازه دهیم در امکانات جهان کاوش کنند. کار ما این است که به کودکان اجازه دهیم تا بیاموزند. یک کودکی امن و با ثبات به کودکان اجازه می دهد تا کاوش کنند، راههای جدید زیستن و بودن را امتحان کنند.
برای مطالعه بیشتر تاثیر فرهنگ بر توانمند سازی کودکان و برقراری ارتباط موثر با کودکان را ببینید.